علوی

  • خانه 
  • رمان های امنیتی  

ستاره آبی 

24 شهریور 1401 توسط العبد

​- رمان امنیتی ستاره آبی -

- قسمت سی و هفتم -
 بعد از چند تکان شدید که در روی مانیتور می‌بینم، متوجه می‌شوم که کمیل حالا خودش را به لبه‌ی دیوار رسانده و مشغول چک کردن دقیق اوضاع داخل ویلا است.

 با دوربین‌های هوایی کاملاً به موقعیتی که در آن قرار گرفته مشرف هستیم. دستش را روی شاسی بی‌سیم مخفی‌اش قرار می‌دهد و می‌گوید:

- داخل حیاط امنه، وارد بشم؟ 

لب‌هایم را به‌ آرامی باز و بسته می‌کنم:

-بسم‌ الله ‌الرحمن ‌الرحیم.

 سپس با صدایی بلندتر می‌گویم:

- توکل به خدا و با استعانت از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شروع کن، موفق باشی بزرگوار.

دوربین‌های متصل به کمیل مجددا تکان شدیدی می‌خورد و چند ثانیه بعد ثابت می‌شود. دور و اطرافش کاملا تاریک است و با توجه به ریز بودن دوربین‌هایی که همراهش است، نمی‌توانیم تصاویر را با کیفیت بالا و وضوح زیاد ببینیم. کمیل به‌آرامی به‌ طرف جلو حرکت می‌کند و هر چند ثانیه یک‌بار مکث می‌کند و اوضاع را چک می‌کند تا مبادا با مشکل پیش‌بینی‌نشده‌ای روبه‌رو شود.

 درختان ریز و درشتی که در باغچه‌ی ویلا قرار دارند می‌توانند بزرگ‌ترین کمک‌ را به کمیل بکنند تا به خوبی خودش را در بین آن‌ها استتار کند. چند ثانیه‌ای سکوت در بین ما شکل می‌گیرد تااینکه کمیل می‌گوید:

-عماد داخل حیاط نه کسی هست و نه دوربین و شنودی وصله.

فورا می‌پرسم:

-مجهز رفتی یا از روی ظاهر می‌گی دوربین و شنود نیست؟

 جواب می‌دهد:

-مجهزم. ساعت مچی‌م همراهمه خیالت راحت.

نفس کوتاهی می‌کشم و می‌گویم:

-خوبه. باشه برو جلوتر کمیل، فقط خیلی خیلی مراقب باش از این تیلور اصلا بعید نیست که تمام این مدت رو یه گوشه نشسته باشه. اون برای‌ اینکه بتونه هدفش رو شکار کنه حتی ممکنه دست به کارهای عجیب‌تر از این هم بزنه.
 کمیل جوابی نمی‌دهد فقط آهسته‌آهسته به‌طرف درب ورودی ویلا حرکت می‌کند. دوربین‌های هوایی با توجه به وجود شاخه‌هایی که در هم آمیخته‌اند عملاً برای ما کارآمد نیست و دیگر نمی‌توانیم تصاویر کمیل را از آن طریق داشته‌باشیم.

 کمیل نفس زنان صدایش را از طریق شبکه رادیویی بگوشم می‌رساند:

- عماد از داخل ویلا آلارم دارم، نمی‌دونم برای وسایل خودمون باشه یا اونا…

 راست می‌گوید ممکن است دستگاه کمیل به شنود خودمان حساس ‌شده باشد؛ اما راهی نداریم. دست‌کم حالا فرصت آن را نداریم تا بخواهیم شماره سریال دستگاه را با سیستم پیشرفته کمیل تطبیق دهیم، نمی‌توانیم زمان را از دست بدهیم.

 خیلی کم پیش می‌آید که در پرونده‌ها و خصوصا وسط عملیات بخواهیم ریسک کنیم، ما معمولاً از مدت‌ها قبل فکر می‌کنیم و با رصد و تحلیل‌های میلی متری پا پیش می‌گذاریم و بعد با دل درست و خیال راحت وارد عمل می‌شویم؛ اما حالا اوضاع فرق می‌کند و زمان عاملی است که دست ما را بسته ‌است.

 نفس کوتاهی می‌کشم و می‌گویم:

-چاره‌ای نیست. با احتیاط برو جلو، فقط قبل ‌از باز کردن درب خوب داخل خونه رو نگاه کن تا منتظر مون نباشند کمیل.

 مضطرب جواب می‌دهد:

- چی؟ خوب داخل خونه رو چی… صدات قطع و وصل می‌شه عماد.
نویسنده:

#علیرضا_سکاکی 

- پایان قسمت سی و هفتم -

❌کپی با ذکر نام نویسنده

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

علوی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس