علوی

  • خانه 
  • رمان های امنیتی  

ستاره آبی 

23 شهریور 1401 توسط العبد

​- رمان امنیتی ستاره آبی -

- قسمت بیست و نهم -
حدود دو ساعت بعد، وقتی کمیل و خانم تابش خودشان را با اولین پرواز به تهران می‌رسانند و مستقیم به اتاق جلسات سازمان می‌آیند، من به همراه مقداد وارد اتاق می‌شوم. 

بعد از احوال پرسی گرم با کمیل و تبریک مجدد ازدواج به همسرش خانم تابش که یکی از همکارهای خانم سازمان است، توضیح مختصری در رابطه با پرونده‌ای که به لطف حضور پیمان به یک باره تا عمقش نفوذ کردیم، می‌دهیم. 

 صدای کوبیده شدن درب همه‌ی سرها را به سمت حاج صادق و مهندس برمی‌گرداند که با هم وارد اتاق جلسه می‌شوند.
بعد از سلام و علیکی کوتاهی جلسه را به طور رسمی آغاز می‌کنم:

-بسم الله الرحمن الرحیم. 

با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و عرض سلام و خداقوت خدمت همکارهای عزیز باید خدمتتون عرض کنم که ما به لطف امام زمان ارواحنافداک و همکاری فردی که در موردش باهاتون صحبت کردم، تونستیم با یکی از سرشبکه‌های فعال بهائیت در داخل کشور ارتباط بگیریم و با توجه به سناریویی که داشتیم، اون رو ترغیب کنیم تا یه جلسه‌ی فوری با اعضای اصلی شبکه بزاره. یکی از نفراتی که تونستیم رد گیری کنیم، بنیامین تفرج با نام اصلی بن تیلوره که از کارمندان رده‌ی بالای یگان ۸۲۰۰ اسرائیل هست. 
ما سال‌های سال روی فعالیت‌های بن تیلور که منجر به ساخت و گسترش ویروس استاکس‌نت هست، متمرکز بودیم و هیچ وقت فکرش هم نمی‌کردیم که چنین آدم مهم و ارزشمندی بخواد برای انجام کارهای عملیاتی وارد ایران بشه.

حاج صادق حرفم را قطع می‌کند:

-درست شنیدم؟ استاکس‌نت؟! منظورت همون ویرویسه که می‌تونه ساختار دفاعی مراکز مهم نظامی رو مختل کنه؟ 

با تاسف سر تکان می‌دهم:

-بله آقا، دقیقا. 

حاج صادق که آرنج‌هایش را روی میز گذاشته و کمی رو به جلو خم شده، ادامه می‌دهد:

-گفتی الان توی ایرانه؟ 

نفسم را به بیرون می‌دهم:

-بله آقا، البته تا دیشب این تحلیل به خاطر عدم کیفیت لازم عکس پیمان، بیست درصد احتمال خطا داشت که اون هم با تطابق اطلاعاتی که از گروه هکری عصای موسی به دست آورده بودیم، کم‌رنگ شد و تقریبا حالا مطمئنیم که بن تیلور شخصا تصمیم داره تا با یک واسطه به پیمان برای وارد کردن قطعات هواپیمایی کمک کنه. 
حاج صادق به فکر فرو می‌رود و مطلبی را روی کاغذی که زیر دستش دارد، یادداشت می‌کند. ادامه می‌دهم:

-ما نمی‌تونیم قدم بعدی بن رو حدس بزنیم. ممکنه بخواد همراه با قطعات هواپیمایی، وسایل دیگه وارد کشور کنه. احتمال هم داره بخواد قطعات بنجل و از کار افتاده رو با یک واسطه‌ی مطمئن و به خیال خودش یه اقازاده به شرکت‌های هواپیمایی بیاندازه و توی دراز مدت به سیستم هوایی ما صدمه بزنه و یا شاید هم می‌خواد سر بزنگاه با مستند ورود این قطعات به دست ایران رو توی بحث دور زدن تحریم‌ها رو کنه و توی مذاکرات وین برای خودشون امتیاز بخره.
بعد از گفتن جملاتی که یکی پس از دیگری از دهانم خارج می‌شود، چند ثانیه مکث می‌کنم و به حاج صادق نگاه می‌کنم که حسابی به فکر فرو رفته است.
نویسنده:

#علیرضا_سکاکی 

- پایان قسمت بیست و نهم -

❌کپی با ذکر نام نویسنده

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

علوی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس